[url=http://www.bia2up.ir/do.php?filename=Ali-Arshadi-Cheghad-Sakhte.mp3]http://www.bia2up.ir/do.php?filename=Ali-Arshadi-Cheghad-Sakhte.mp3[/url] طنز جدید
تاريخ : شنبه 3 / 2 / 1392برچسب:, | 23:26 | نويسنده : M e h d i

 

“مسلمان نیست کسی که روی مودم وایرلسش پسورد می‌گذار،در حالی که همسایه‌اش شب بدون اینترنت می‌خوابد!

 

بهش بگی دوسش داری

پرو میشه میره !

بهش بگی ازش بدت میاد

نا امید میشه و میره !

محبت کنی

خوشی میزنه زیر دلش و میره !

محبت نکنی

از یکی دیگه محبت میگیره و میره !

خلاصه میره …

خودتو خسته نکن!!!


 

 

نصیحت یه شوهر به زنش:

هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…

بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره 

 

دختره میره لوازم التحریری و میگه :

آقا کارت پستال تو تنها عشق منی رو دارید؟…

مرده میگه : بله داریم. میگه : پس ۱۲تا بدید لطفا..!!!

 

 

مرده شب خونه نمیاد فرداش زنش میپرسه کجا بودی

میگه پیش دوستم

زنه زنگ می زنه به ده تا از دوستاش

۸ تا میگن اینجا بوده

۲تا میگن هنوز اینجاست !

 

اعصاب چیست؟

چیزیست که هیچ کس ندارد ولی توقع دارند که تو داشته باشی!

توقع چیست؟

چیزیست که همه دارند و تو نباید داشته باشی!

 

لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره

آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان

تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !

 

  

معلمه سر کلاس میگه هرکی خنگه از سر جاش پاشه

یکی از شاگرد ها از جاش پا میشه میگه

آقا به خدا ما خنگ نیستیم پا شدیم شما تنها نمونی !

 



نظرات شما عزیزان:

arezo
ساعت20:11---15 آبان 1394
لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب
بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت
توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت )

**********************

همیشه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم
تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من می فته

**********************

یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که
زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!!
افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه
از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود

**********************

من مدرسه که میرفتم همیشه سر کلاس به این فک میکردم که
اگه پنکه سقفی بیفته کله کیا قطع میشه !

**********************

وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم
الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم
گوشه کلاس دم سطل آشغال بتراشیم

**********************

تو مدرسه آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم
درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن

**********************

یادتون میاد
اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !!!!!!!!!!
یادش به خیر.........

یادش بخیر زمزمه های پدر و مادر در غروب ۳۱ شهریور
"غصه نداره که تا چشم به هم بزنی ۹ ماه تموم میشه ... "

**********************

شما یادتون هست بزرگترین خلاف ما زمان مدرسه داشتن حل المساعل بود
از اختلاص هم جرمش بیشتر بود !
وقتی جوابا رو میخوندیم همه جوابا مثل هم بود D:

**********************

یادش بخیر؛ در به در دنبال یکی میگشتیم کتابامونو جلد کنه !

**********************

یکی از ترسناک ترین جملات دوران مدرسه :
یه برگه از کیفتون بیارید بیرون !

**********************

آخه من نمیدونم شادی های راه مدرسه که میگن یعنی چی؟
والا ما که یا کتک میخوردیم یا کتک میزدیم
شادی مادی هم در کار نبود فقط گریه و لباس پاره
که البته بعداز اون هم مادر گرامی از خجالتمون حسابی درمیومدن D:

**********************

یکی از جملاتی که در دوران مدرسه
از معلمین و مدیر و معاونین محترم به کرات شنیده میشد این جمله بود :
"پرونده تون رو میزاریم زیر بغلتون"
خداییش کی دیده پرونده دانش آموزی را بزارن زیر بغلش ؟
مگه هندونس ؟!

**********************

یادش بخیر غربت کلاس جدید و غصه همکلاس نبودن با بچه های سال قبل !

**********************

دلم واسه اول دبستانم تنگ شده

که وقتی تنها یه گوشه ی حیاط مدرسه وایسادی
یه نفر میاد و بهت میگه با من دوست میشی؟

**********************

یادش بخیر، پشت دفترای قدیم مدرسه؛ آدمک چارخونه روی تخته سایه:
"تعلیم و تعلم عبادت است"

**********************

"بی سرو صدا وسایلتونو جمع کنین با صف بیاید برید خونه ، معلمتون نیومده"
جالب اینجاست که اون یه ساعتی که زود میومدیم خونه یه حس و حال عجیبی داشتیم ،
اصن اون یه ساعت معادل ۱۰سال بود !

**********************

شما یادتون نمیاد اون روزهایی که هوا برفی و بارونی بود
ناظم مدرسه میگف امروز صف نیست مستقیم برید سر کلاس
ما هم خر کیف میشدیم میرفتم کلاس !

**********************

یادش بخیر اوج خوشحالیمون این بود که شیفت صبح بودیم
و پنجشنبه ساعت ۱۲ تعطیل میشدیم ،
شنبه هم چون بعد از ظهری بودیم ساعت ۱۲ میرفتیم ؛
اوج ناراحتیمونم میشد عکسش !!

**********************

یادتون میاد ؟؟؟
نوک مداد قرمزای سوسمار نشانو
که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد ...

**********************

یادش بخیر تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد
خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم ...
همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست
بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه !


nika
ساعت21:04---12 خرداد 1392
ارزش دل قد یک مورچه است !!!
هر دو خواسته یا ناخواسته زیر پا له میشوند.


ساحل
ساعت21:58---12 ارديبهشت 1392
عشق یعنی آن نخستین حرفها

عشق یعنی در میان برفها

عشق یعنی یاد آن روز نخست

عشق یعنی هر چه در آن یاد توست سلام آقا مهدی مطالبت واقعا دیدنی گل کاشتی عزیز


مهشید
ساعت12:40---12 ارديبهشت 1392
نبودن هایت..

آنقدر زیاد شده اند..

که هر رهگذری را..

شبیه تو می بینم..

نمیدانم غریبه ها " تو " شده اند..

یا "‌‌ تو "...

غریبه..!!


نگین
ساعت18:31---11 ارديبهشت 1392
منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش...

اشک هایت را با دستای خودت پاک کن

همه رهگذرند


سپتا
ساعت12:35---11 ارديبهشت 1392
salam shoma ham link shodid dar zemn emroz tavalodame byaein jashn khosh hal misham

najmeh
ساعت18:22---8 ارديبهشت 1392
سلام آقا مهدی وبلگ شماهم بسیار پر محتوا وزیباست.... خوشحال شدم بهم سرزدین .. آخرهفته لینکتون میکنم.سلام نظر لطف شماست بابت لینکم ممنون

pari
ساعت13:34---7 ارديبهشت 1392
وب خوبي داري به منم سر بزن... اگه دوست داشتي تبادل كنيم خبرم كن

مرتضی
ساعت16:17---6 ارديبهشت 1392
خیلی باحال بودن همشو خوندم ممنون ک سر زدی منم لینکت کردم

آوا
ساعت14:27---6 ارديبهشت 1392
سلام دوست عزيز اتفاقي اومدم تو وبلاگت خيلي قشنگه موفق باشي

رضااااااااا
ساعت13:36---6 ارديبهشت 1392
دلتان بی تب و تاب
تاب تان افزون تر
دست تان پر بار تر
آسمان دلتان روشن تر
و در آن نزدیکی، به یقین خواهی چید
و ستارگان خوشبختی را خواهی دید
"اندکی صبر ، سحر نزدیک است"


-‘๑’-✿✖دِلْ سوختِـه ✖✿-‘๑’-
ساعت19:28---4 ارديبهشت 1392
فقط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….


سجاد
ساعت19:26---4 ارديبهشت 1392
قشنگ بود


آنقدر جای تو خالیست که هیچ گزینه ای آن را پر نمیکند حتی تمام موارد . . .


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: